کامران

نظرات شخصی

کامران

نظرات شخصی

حسرت بازگشت به گذشته...

يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۴ ب.ظ

یعنی اکنون حالم خوب نیست. مرداد در راه است و من سی و هفتمین مرداد را میبینم و مادرم که امروز بیشتر از دو سال است که از این دنیا رفت آن روز بعد عید رمضان مرا به این دنیا می آورد. جنگ گنبد هنوز بود و خاموش روشن میشد، جنگ صدام هم کمی بعد شروع شد... قصد خاطره نویسی ندارم و فراموش نمی کنم...

الان فقط مرگ برای خودم میخواهم و سالهاست که دعای نیمه شبم قبل از خواب این است که خدایا رحمی کن که دیگر بیدار نشوم، برخی نصیحتم میکردند که اشکالی ندارد دوباره از صفر شروع کن تو که تجربه ای هم داری و ... متشکرم نصیحت خوبی بود، ولی اشکال اینجاست که خود صفر هستم یعنی هیچ.... فراموش نمی کنم...


دریافت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۱۳
ح م کامران نیرومند

نظرات  (۱)

سلام.
امروز تصمیم گرفتم وبلاگهایی که دنبال می کردم را بخوانم. اولین وبلاگ، وبلاگ شما بود اما چه تلخ بود اولین پستی که خواندم!

خداوند بیامرزد مادرتان. روحشان آرام و شاد.

+ آهنگ دریافت شد. بارها تکرار شد. ممنون از اشتراک این دلنشین ها.
پاسخ:
سلام آوای جان،  آنچه بر من حادث شده منحصر به من نیست، میگویم شاید اثری مثبت داشته باشد، ولی آنچه که نمیگویم و راست است مثل آنچه گفتم، ناگفته ها کفاف این عمر کوتاه را نمیکند، بزرگی گفته بود ارزش آدمی به گفته هایش نیست بلکه ناگفته ها او را ارزشمند میکنند، من گفتم گور بابات اینطوری چقدر مردم ارزشمند زیر خاکند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">