کامران

نظرات شخصی

کامران

نظرات شخصی

غزل ۲۲۳۷ دیوان کبیر، 

این ترک ماجرا از دو حکمت برون نبو// یا کینه را نهفتن یا عفو و حسن خو

یا آنک ماجرا نکنی به هر فرصتی // یا برکنی ز خویش تو آن کین تو به تو

از یار بد چه رنجی از نقص خود برنج // کان خصم عکس توست مپندارشان تو دو

از کبر و بخل غیر مرنج وز خویش برنج// زیرا که از دی آمد افسردگی جو

ز افسردگی غیر نرنجید گرم عشق// کاندر تموز مردم تشنه ست برف جو

آن خشم انبیا مثل خشم مادر است// خشمی است پر ز حلم پی طفل خوبرو

خشمی است همچو خاک و یکی خاک بر دهد// نسرین و سوسن و گل صد برگ مشک بو

خاکی دگر بود که همه خار بر دهد// هرچند هر دو خاک یکی رنگ بد عمو

در گور مار نیست تو پر مار سله ای// چون هست این خصال بدت یک به یک عدو 

در نطفه می نگر که به یک رنگ و یک فن است// زنگی و هندو است و قریشی با علو

اعراض و جسم جمله همه خاک هاست بس// در مرتبه نگر که سفول آمد و سمو

از نیک بد بزاید چون گبر ز اهل دین// وز بد نکو بزاید از صانعی هو

گویی فسوس باشد کز من فسوس مخوار// صرفه برد نه خود من صرفه برم از او

این مایه می ندانی کاین سود هر دو کون // اندر سخاوت است نه در کسب سو به سو 

خود را و دوستان را ایثار بخش از آنک// بالا دو است حرص تو بی پای چون کدو

در جود کن لجاج نه اندر مکاس و بخل// چون کف شمس دین که به تبریز کرد طو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۵ ، ۱۴:۳۹
ح م کامران نیرومند

غزل ۲۲۳۶، دیوان کبیر( شمس) 

جانا تویی کلیم و منم چون عصای تو // گه تکیه گاه خلقم و گه اژدهای تو


دریافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۵ ، ۰۰:۴۳
ح م کامران نیرومند

آقای عباس آخوندی در سخنرانیها و اعمال و نظریاتش به من ثابت کرد که یک فراماسون بسیار آموزش دیده در خدمت سیستم جهانی استکبار هستند. البته نه ایشان بلکه افراد زیادی از سال ۸۹ وارد مقامات حساس جمهوری شدند که تربیت شده نو فراماسون و فراماسون کلاسیک بودند و هستند. البته این حرفها سبب میشود که برادران خر مذهب خووب ما بگویند تقصیر دولت اصلاحات بود و هست در صورتیکه این گروه جدید تعالیم جدید داشتند و الان در حرف کاملا موجه هستند و به نظر من سیستم اطلاعاتی ما باید این افراد را تصفیه کند. یک قمارباز و روسپی و عرق فروش را راحت میشود پیدا کرد و عمومی شلاق زد ولی مهدی رفسنجانی و رحیمی معاون اول که غیر مستقیم پرورنده فسق و فجور بودند و هستند چرا شلاق عمومی میل نمی‌کنند ؟! جنایت امروز غیر محسوس و مرگبارتر میشود، خصوصا بهایی جماعت مجالس شب نشینی با معجون مخصوص برگزار میکنند که سبب سقط جنین زنان مسلمان که نمی دانند دوستشان بهایی است و برای جنین او برنامه ریزی کرده است. هیچکدام را اثبات نمیکنم، و این وظیفه سیستم امنیتی و اطلاعاتی است، چطور یک فرد معلول با ناراحتی قلبی مثل من میتواند راجع به این مطالب تحقیق کند و مدارک قابل اثبات کسب کند ولی ... الان در حال نابود کردن این اسناد عکس و فیلم و صدا و نامه ها هستم و هیچ چیزی به مسؤولان پر ادعای خر مذهب نمیدهم. ( خر: بزرگ) بگردید پیدا کنید این مطلب فقط سر نخ بود. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۸:۵۹
ح م کامران نیرومند

شبکه استراتژیست:

🔳⭕️من یک روسپی ام!

در یکی از سریال های بریتانیایی جمله ای بین دو بازیگر رد و بدل شده که برای من تکان دهنده بود:

گریس: تو فکر کردی من یه روسپی ام!!

تامی: همه ما روسپی هستیم گریس! فقط بخش های مختلفی از وجودمون رو میفروشیم.

یکی فکرشو می فروشه، یکی شعورشو، یکی انسانیت ...

بگذارید نکته نهفته در این دیالوگ کوتاه اما بسیار مهم را باز کنم. مشکل از کجا شروع شد؟ ممکن است ریشه این مساله آن باشد که ما بین کار و زندگی تفاوت قایل شدیم. یعنی به این جمع بندی رسیدیم که باید کار کنیم تا پول در بیاوریم و سپس این پول را در جایی دیگر خرج علایق مان کنیم: آفرینش (هنر)، تفریح (ورزش و ...)، معنویت و با هم بودن و رشد فردی. بنابراین سازمان ها جایی شد برای آن که خودمان را بفروشیم. یکی وقتش را، یکی اعتبارش را، یکی دانشش را و یکی ارتباطاتش را و یکی توانش را و در ازای آن پول در بیاوریم و آن را صرف زندگی کنیم. انگار ما کار می کنیم که بتوانیم زندگی کنیم. 

اما مساله این جاست که کار به همین جا ختم نشد. عده ای شروع کردند به فروختن چیزهای دیگر یعنی شعور، شرافت، وجدان و انسانیت. 

مهندس ساختمانی که ناظر کیفیت ساخت یک بناست و بدون توجه کیفیت ساخت، اسناد را امضا می کند و به این فکر نمی کند که جان 50 نفر انسان به خطر خواهد افتاد، شرافت حرفه ای خود را به پول فروخته است. 

پزشکی که علی رغم سوگندی که برای حفظ جان انسان ها خورده است، علاوه بر حقوق مکفی خود جراحی های حیاتی و اورژانسی را منوط به دریافت حق الزحمه ویژه می کند.

مدیری که به خاطر دریافت رشوه، یک پیمانکار بی کیفیت را برای یک طرح مهم انتخاب می کند.

تولیدکننده ای که برای حضور در بازار به هر قیمتی، از مواد اولیه سرطان زا در مواد اولیه خود استفاده می کند.

من جای خدا نیستم. ولی شاید در نزد خدا روسپیان جایگاه بهتری داشته باشند نسبت به کسانی که کم فروشی، دین فروشی، وجدان فروشی و شرافت فروشی می کنند.

🔘⭕️تجویز راهبردی: 

اولین نکته این است که نوک پیکان انتقاد را باید به سمت خودمان بگیریم. هیچ بعید نیست که من و تو نیز یک روسپی حرفه ای باشیم. به هزاران توجیه شرافت و شعور و انسانیت مان را می فروشیم.

دومین نکته این است که سعی کنیم کاری را انتخاب کنیم که به آن ذاتا علاقه مند هستیم. اینگونه جلوی خودفروشی را گرفته ایم. ممکن است برای همه این امکان فراهم نباشد که شغل دلخواه خود را بیابیم در این صورت، به کار خود، معنا ببخشیم. بگذارید مثالی بزنم. می شود گفت که دارم آجر روی آجر می گذارم می شود گفت که دارم دیوار می کشم و می شود گفت که دارم مدرسه می سازم. می بینید وقتی به کار خود معنا می بخشید شما روح و توان و زمان خود را نمی فروشید بلکه در یک ماموریت بزرگ و بامعنا، زندگی می کنید. معنابخشی به کار یکی از گم شده ترین امور روزگار ماست. 

سومین نکته اینکه بدانیم اگر دیگران روسپی گری می کنند چه روسپیگری کلاسیک (که تن شان را می فروشند) و چه روسپیگری مدرن (که وجودشان رامی فروشند) ما نیز مقصریم. اگر ما به اندازه کافی شفقت بورزیم و مهربانی کنیم و الگو باشیم و آگاهی ببخشیم، تعداد افراد کمتری نیازمند به فروش تن شان می شوند و افراد کمتری به فکر فروش وجودشان می افتند. فراموش نکنیم که ما جانشینان خداوند در روی زمین هستیم. 

دکتر مجتبی لشکربلوکی، معلم دانشگاه

@Dr_Lashkarbolouki

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۱۲:۴۹
ح م کامران نیرومند

طوری که وهابیها و سعودیها انسانها به ویژه مسلمین را میکشند مرا بر این داشت که این موجودات موذی را به قتل برسانم. اول باید مطمئن شوم هدف درست است، بعد باید روشی خلاقانه ابداع کنم که این سوسکها را بی هیچ مدرک جرمی از بین ببرم، بعد تعداد و نوع درجه اهمیت مهم است. من که بیکار هستم و هیچ جایی اسمی از من نیست حداقل در هفت سال اخیر، البته همکار نمیخواهم. قتل بشر بزرگترین گناه است ولیکن کشتن یک پشه، عقرب و مار سمی هیچ اشکالی ندارد. فعلا بروم فکر کنم، یک، نقشه بکشم، دو، برنامه ریزی کنم، سه، اقدام غیر قابل پیگیری انجام دهم، چهار و پنج و شش باشد برای خودم. 

محتاج دعای شما انسانها هستم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۱۰:۰۲
ح م کامران نیرومند

وقتی همه چیز ته میکشد، دلم را می کشد، ظرفیت من وقتی به جیبهای سوراخ یا کیف پول خالی پیوند خورده است دیگر چه میماند؛ خنک آن قمارباز که بباخت هر آنچه بودش// بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر... خوش به حال این قمار باز کم کمش آدم با ظرفیتی است. بی ظرفیتها بدرود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۰۴:۰۸
ح م کامران نیرومند

شدیدا به آقای دونالد ترامپ بابت پیروزی باور نکردنی در ریاست آمریکا تبریک میگویم، دونالد جان شما انقلابی ترین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در کل تاریخ هستید و روی این موضوع میتوانید مانور دهید چون رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران خود را انقلابی میداند و نه سیاسی. و در واقع دونالد انقلابی میتواند آمریکا را نجات دهد از هر لحاظ، و حالا ایران و آمریکا میتوانند کاملا انقلابی تو سر هم بزنند و بسیار امیدوارم که یک درگیری جدی بین ما پیش بیاید که رژیم اسراییل لابلای این درگیری کاملا نابود شود و این دیگر خیال‌پردازی نیست، بچرخ ای اسراییل تا گوشت چرخ کرده بشی از فلسطین تا بریتانیا تا آمریکا...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۹ آبان ۹۵ ، ۱۵:۱۷
ح م کامران نیرومند

HMKamran:

🔲⭕️شش تکنیک مخوف تروریست های سازمانی

آیا شما یک تروریست سازمانی هستید؟ تروریست های سازمانی کسانی هستند که خلاقیت و نوآوری را در سازمان می کشند. چگونه؟ آن ها اجازه نمی دهند که ایده های خلاقانه پرورش پیدا کنند، مطرح و عملیاتی شوند. آنان به افرادی که ایده می دهند مشکوک هستند که هدفشان چیست؟ نکند می خواهند جای آنان را تصاحب کنند؟ 

تروریست ها نه لباس ویژه ای می پوشند. نه قیافه خشنی دارند. نه سیگار برگ می کشند و نه در اتاق های تاریک جلسات ویژه برگزار می کنند. تروریست ها همه جا هستند حتی در بین کسانی که این مطلب را می خوانند. بله! من و شما نیز می توانیم تروریست سازمانی باشیم. 

در ادامه شش تکنیک کشتن بدون خونریزی تروریست های سازمانی را بخوانید:

1. تکنیک این که تکراری است: هرگاه ایده ای جدید مطرح شد می گویند این ایده تکراری است و کسی قبلا ایده مشابهی را ارائه کرده است!

2. تکنیک چرا قبلا نه: اگر معلوم شد که هیچکس قبلا چنین ایده ای نداده می گویند حتما دلیلی داشته که هیچ کس چنین ایده ای نداده. 

3. تکنیک تعویق: در مورد ایده تصمیم گیری نمی کنند. می گذارند ایده دهنده خسته شود. 

4. تکنیک تصاحب: هر ایده ی جدیدی ارائه شد، خود را تنها سخنگوی آن ایده مطرح می کنند و اجازه نمیدهند کس دیگری بجز آنان درباره آن ایده حرف بزند!

5. تکنیک نخود سیاه: کارکنان خوشفکر و خلاق را درگیر تهیه طرح های با جزییات می کنند که دست کم شش ماه تهیه آن طرح طول بکشد. تاکید می کنند که همه فرم های موجود در جریان کاری باید با دقت و جامعیت تکمیل شود و توسط تمامی مدیران تایید و امضا شود.

6. تکنیک فیلتر: تمام نظرات منفی را عینا منتقل می کنند. هیچ کدام از نظرات مثبت را به ایده دهنده منتقل نمی کنند 

☑️⭕️نگاه راهبردی:

ایده خلاقانه ، یعنی ایده ای که وقتی برای اطرافیان بیان کنی ، اکثرا بهت میخندن یا میگن نمیشه. اگر غیر از این باشه ، ایده زیاد خلاقانه نیست.

شبکه استراتژیست

@Dr_Lashkarbolouki

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۵ ، ۲۰:۳۵
ح م کامران نیرومند

داستان قدیمی آن پیرمرد که می خواست شلغم را بیرون بکشد و دست میبرد به برگهای شلغم و همسر ایشان شال کمر شوهرش را میگیرد تا کمک کند باهم شلغم را بکشند بیرون و میخواندند: بیا بیا بیرون بیا از دل خاک بیرون بیا از این طرف یا اون طرف بیرون بیا از دل خاک بیرون بیا...

گوشتم تمام شده بود یاد شلغم افتادم. 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۵ ، ۱۸:۱۹
ح م کامران نیرومند

وقتی هست میگوییم بی خبری خوش خبری است، وقتی رفت میگوییم ای وای مگه چش بود بیچاره خدا رحمتش کنه و ... روحش شاد و ... بدانید که روحش شاد باشد یا نباشد دیگه چه فرقی میکنه وقتی بود چرا خبری از روحش نمیگیریم؟! ای جماعت پر تعارف نامرد !


دریافت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۱۵:۱۶
ح م کامران نیرومند