حدود یک سال است که چنانم، نمیدانم شاید دیوانه شدم؛ ایران را دریایی از خون میبینم در هشت نه سال پیش رو، شاید جنگ چپاول ملل بشود، به هر حال ایران قلب جهان است بر اساس انواع اصطلاحات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و از این مزخرفات، داعش و سعودی و وهابیت و اسراییل چیزی نیستند که مرا نگران کنند، اینور یک پخ بکنند آنها پخ پخ میشوند، چیز و چیزهای دیگری هست و اغلب داخل ایران. من هیچ وقت کارمند جایی نبودم چون پارتی نداشتم، دوستانی در دستگاه های حکومتی داشتم ظاهرالصلاح، البته الان ندارم، احتمالا اینها خود مقتولان آینده خواهند بود، خانواده هاشمی رفسنجانی هم، تعداد زیادی از نماینده های مجلس های قبل، برخی از کارمندهای پلیس و ... مست و نشئه هم نیستم و تصمیم گرفتم دعا به جان خود و دیگران هم نکنم هرچند سخت است، آنچه باید بشود خواهد شد، مشیت الهی بگویم یا قضا و قدر، الهی کمکم کن و نجاتم ده یا ربی.
البته اول نمی دانستم و چندان پیگیرش هم نبودم که گوینده این غزلیات کیست؟ الان مطمئن شدم کار دکتر سروش است، ای ولله، همین یک کارت ناراحتی هایی که ازت داشتم را برطرف کرد. از حسام و همینطور از آوای جان هم سپاسگزارم، و ای ولله
باز سلطان را مکش؛
ای یا علی گویان با علی باشید
زنده است او با علی باشید
( سخنرانی مرحوم علامه جعفری را در کانال تلگرام من گوش کنید)
این بازی بازی بدی است که باشگاه خبرنگاران جوان هم در آن گهگداری گیر می افتد. بازی خود را بساز و بازی کن. عکس مرد سفید بلوند که وافور در دست و بر لب دارد و انگار نی میزند، ما هم اگر چنین کردیم هیچ وقت به کسی تعارف نزدیم و تعریف و تبلیغ نکردیم. آهنگ خود را بسازیم و بنوازیم اگر بتوانیم، هر کسی عقیده ای دارد ولی هر عقیده ای محترم نیست و گاهی کم از گوه خوردن نیست.
البته شب معراج پیامبر تاریخ دقیقی ندارد. رسول اسلام خود قسمتهایی از این سفر بی نظیر را برای اصحاب و اطرافیانش گفته است. عروج پیامبر تلنگری است برای همه و من که انسان چه میتواند بشود که ایشان خود میگوید:« من هم بشری مثل شما هستم».
مدتی بود به خود گفته بودم که اول خودت آدم باش، بعد آدمیت تو بقیه را هم میکشد همانطور که آنهایی که به آدمیت رسیدند از قرنها پیش تا امروزیان جذب آدم میکنند، ای دل عجول و جهول نباش
ای آنها که به حق آدمیت و انسانیت میرسید، بکشید من را
قمار بدترین اعتیاد است- مثل رولت یا انواع بازی کارت و دایس- هر چقدر میبازی ولی هوسها شدیدتر میشوند، یه بار دیگه، میبرم و بعد ولش میکنم، زهی خیال باطل، ببری میگی که خوب بردم بعدی هم حتما میبرم ولی بیشتر می بازی! هوس قمار دیگر، دیگر و دیگر وعده ها دائمی و ناکامی همیشگی، جان خود را بی ارزش میکنم که میبرم یا میبازم؛ تن آدمی شریف است به جان آدمیت.
قماری دیگر بسازم با این خودپرست به معنی، امید که مقامر حساب سود و زیان بهتر ز من دارد.