کامران

نظرات شخصی

کامران

نظرات شخصی

۲۷ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

روایاتی از پیامبر اسلام است که شیعه وسنی نقل کرده اند؛ احترام به زنان و دختران ضامن اسلام و ایمان مردان مسلمان است. متأسفانه توهینهای فراوانی به ویژه در فضای مجازی علیه جنس زنان و دختران هست که کاملاً مخالف رسول اسلام و دیدگاه ایشان است و ضد علی ابن ابیطالب است. در بازار کار وادارات حکومتی هم زنان را کمتر از مردان میپندارند. ما از مادر به دنیا آمدیم و ای مردم مسلمان اگر به هر زن و دختری رفتار و گفتار توهین آمیز دارید به گفته پیامبر اسلام پست تر از هر جانوری شده اید و احترام به ایشان نماد آدمیت است.

( منابع ومئاخذ متعددی در کتب اسلامی است که در دسترسند، و اگر به اسلام ایمان ندارید منابعی از فیلسوفان و مردم شناسان کافر هست که به انسانیت اعتقاد دارند و زن را گرامی داشته اند)

سخن قایل اثبات و اثبات شده در همه جای عالم هست که نتیجه مستدل منطقی و عقلانی اش این است: احترام واقعی به زن سبب بزرگداشت مرد می شود.

یا حق 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۵ ، ۰۳:۱۸
ح م کامران نیرومند

آهنگ فریدون آسرایی؛


دریافت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۵ ، ۲۱:۲۱
ح م کامران نیرومند

محمد مصطفی از شوخیها لبخند به لب داشتند و مردم را به شادی و آباد کردن دنیا توصیه میکردند... روز در جمع اصحاب نشسته بودند و همه را خسته و غمگین از مصائبی که پیش آمده بود دیدند و تصمیم گرفتند که آن فضای محزون را تغییر دهند، یک باره به اصحاب گفتند که بگویید ببینم که چه نسبتی بین پای راست من وپای چپم است؟ اصحاب به فکر افتادند و هر کدام سخن گشودند؛ یکی گفت اینها ستونهای آسمان است و دیگری گفت نه اینها ستونهای بهشت هستند یا رسول الله، حدود ۱۰ نفر یا بیشتر هر کدام نظری داد از روی احترام و بزرگداشت پاهای مبارک ایشان ونسبتشان با هم. و اما رسول الله تشکر کردند ولی همه را رد کردند و گفتند که نسبت پای چپم وپای راستم در این است که هر دو شبیه هم هستند در حالی که کفشهایشان را در آورده بودند و پاها را نشان دادند. خنده ها بشکفتند و دلها خوش شدکه رسول الله چه شوخ طبع هستند و از ایشان نقل شده است که هر کس مؤمنی را بخندانند ، البته بدون توهین به کسی، جهنم بر او حرام است.

الهی ما را به راه او که گفتی ’ رحمة للعالمین‘ و ’ انک لعلی خلق عظیم‘ راهنما باش.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و سلم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۵ ، ۱۵:۰۸
ح م کامران نیرومند

امروز ۱۲ ربیع الاول روز تولد حضرت محمد مصطفی است، مبارک باد به تمام خلایق و مخلوقات خداوند متعال و مسلمین و مؤمنین بالله. 

✴ اللهم صل علی محمد و آله وسلم ✴

یاد مرحوم امام روح الله گرامی که تولد رسول الله به روایت اهل سنت و جماعت و به روایت اهل تشیع جعفری ( ۱۷ ربیع الاول)  را هفته وحدت نامیدند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۵ ، ۰۰:۲۸
ح م کامران نیرومند

مینویسم از راز درون 

نیابندش آنان که عادی شدند فقط بخوانند برون 

لای سطرها چهره ها تصویر شدند 

کم بگویم کیند مگر آنان که از من برترند 

نیکی و بدی را میدانم چیست 

این بد لاکردار که در من است شناسم کیست 

ابن بدی ست سالها گرفتار بند و زنجیر حق 

خود رها کردم تا ببینند دوستان چیست اسیر ناحق 

یا ربی مددی بار دیگر خلصنی 

درس عبرت من شده است

یا ربی این بار روح را زین پیکر خلصنی 

کامران اوست که یار حق است 

علی العظیم را دم به دم ناطق است 

بد را نگزارد بدتر شود 

کم بگوید و نگزارد بدی ها عرعر خر شود .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۱ آذر ۹۵ ، ۱۹:۳۷
ح م کامران نیرومند

// بر لوح بصر خط غباری بنگارم

بر بوی کنار تو غرق وامید است// از موج سرشکم که رساند به کنارم

پروانه او گر رسدم در طلب جان// چون شمع همان دم بدمی جان بسپارم

امروز نکش سر ز وفای من و اندیش// زان شب که من از غم به دعا دست بر آرم

زلفین سیاه تو به دلداری عشاق// دادند قراری و ببردند قرارم

ای باد از آن باده نسیمی بمن آور// کان بوی شفابخش بود دفع خمارم

گر قلب دلم را ندهد دوست عیاری// من نقد روان در دمش از دیده شمارم 

دامن مفشان از من خاکی که پس از من// زین در نتواند که برد باد غبارم 

حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است// عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم ❇

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۵ ، ۱۵:۱۱
ح م کامران نیرومند

از هر جا گذشتم در این سفر عمر، هیچ دری مدام باز نبود مگر در شعر، بنازم زبان پارسی که هیچ زبانی چنین زیبا و شور انگیز نیست، عربی معجزه الهی دارد و پارسی معجزه های انسانی. البته هیچ قیاس نتوان کرد که انسان در راه حق چنین معجزه می کند...

درد ما را در جهان درمان مبادا بی شما...؛


دریافت

دریافت

بروید ای حریفان بکشید یار ما را ! 


دریافت

 چمنی که تا قیامت گل او به بار بادا...


دریافت


دریافت

--------------

والسلام علیکم و رحمة الله

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۵ ، ۱۶:۵۴
ح م کامران نیرومند

امروز ۱۰ ربیع الاول سالگرد ازدواج دو انسان ممتاز : محمد پسر عبدالله و بانو خدیجه است. محمد هنوز پیامبر اسلام نبود تا ۱۵ سال بعد از ازدواج و اما خدیجه یک بازرگان معتبر و مدیری اقتصادی بود که قلمرو مدیریت ایشان به وسعت اروپای امروز بود که در زمان ازدواج پول تو جیبی اش را چندین شتر با کمال میل حمل می کردند. محمد آن جوان راستگو و امانتدار و البته باهوش در تجارت لیکن بی سواد به درخواست ازدواج خدیجه جواب مثبت داد و تا مرگ حتی قبل از شهادتین خدیجه را صدا میکرد.

( نام پدر حضرت خدیجه خویلد بن اسد و مادر ایشان فاطمه بنت زائده بود )

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۵ ، ۰۹:۵۲
ح م کامران نیرومند

میتوانید این را یک نظر شخصی بگیرید و چیزی است که در ۱۹ سالگی برایم ثابت شد و مشورت با پیران عاقل هم تأییدش میکرد که زندگی چهارپایه ای ست که عبارتند از تولد سالم و مرگ سالم که دست آدم نیست، و اشتغال سالم و ازدواج سالم که تا حد زیادی دست خود آدم هاست.

حدود ۲۷ ساله بودم و بعد از ۵ ماه توانستم آپارتمانی مناسب اجاره کنم و کار ترجمه و تدریس زبان انگلیسی البته خصوصی خوب پیش میرفت و البته به تجویز دکتر مرحوم مادرم باید هر ماه می آمد تهران که ماه دهم بیماری اش کنترل شد... دو سه ماه بعد از اجاره آپارتمان مادرم عکس دختر خانمی را با خودش آورده بود و از وی تعریف میکرد تا با او ازدواج کنم، گفتم به فکر ازدواج هستم و راجع به پیشنهاد شما باید فکر کنم او هم گفت درسته فکر کن و برگشت گنبد ( همیشه یکی از خواهرها یا برادرانم همراهی اش میکردند) به هر حال بعد مدتی نظرم با آن مرحوم یکی شد ولی نگفتم، قرار کاری با دارالترجمه ای درانقلاب داشتم، صبح زود بیدار شدم و آماده رفتن، دستگیره در را چرخاندم که درد و سوزشی در سینه و کتف چپم حس کردم، دو سه قدم نا خود آگاه عقب رفتم... بی هوش شده بودم و روی مبل افتاده بودم، خانم و آقای همسایه تقریبا همزمان با من بیرون آمده بودند و هر دو پزشک عمومی بازنشسته بودند، لای در را باز دیده و کنجکاو بودند که چرا نیرومند در آپارتمان را باز گذاشته است ... بعد از دیدن جنازه من درازکش روی مبل فورا یکی اقدامات اولیه را انجام داده و دیگری فیروز که متخصص اورژانس و در مجتمع روبرویی بود و رفاقتی هم با من داشت خبر کرده بود... من که به هوش آمدم نگاهی به طرافم انداختم و سرم رینگر که بالا سرم بود را دیدم و پرسیدم مگر من سکته کرده ام؟! فیروز گفت از کجا فهمیدی؟ گفتم پدرم قبلا دو دفعه سکته کرده...

قصه طولانی تر از اینه، به هر حال تصمیم ازدواج را کنسل کردم با چند تا بهانه دروغ و نگفتم که نمی خواهم این دختر خوب با ازدواج با من مریض احوال بد بخت بشه و خدا را شکر با یکی از هر لحاظ بهتر از من ازدواج کرد. آن سکته سالها رازی بود که بعدها با شوخی و خنده گفتم. 

خدا رحمت کند عزیزان از دنیا رفته شما را و مادرم و فیروز که سه ماه بعد از مادرم از دنیا رفت و دختر دایی ام و دایی ام و عمه پیرم و زن دایی ام که در منا شهید شد. 

و خدا حفظ کند به خوشی و سلامتی خواهر زاده ها و برادرزاده ام و همه نوزادان خوشی آفرین را.

والسلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۵ ، ۲۳:۴۵
ح م کامران نیرومند

۹ ساله بودم و پدر صدایم کرد و دیدم همه نشسته اند، بعد گفت میخوام برم چین تو میایی؟ گفتم آره منوببری میام! هر چند مثل همیشه مست بود ولی راست می گفت و یک هفته بعد گفت آماده شو فردا میریم برو پیش مادرت آماده بشی، رفتیم، تقریبا همه پکن را گشتیم؛ قصر تابستانی ودیوار چین. موقع رفتن یک ون با ۳ تا ایرانی دیگر گرفتیم و بعدها فهمیدم آن خانم که کنارش حدود نیم ساعت تا دیوار چین نشسته بودم مرحوم هایده بود و تا مقصد ترانه میخواند ( دلبرم دلبر خونه خرابم کرد ...)، در آن بچگی روی دیوار چین میدویدم به ویژه عرض دیوار که یک طرف چین بود و مزارع پر بار و طرف دیگر مغولستان که تپه ماهورهای پر خار... هی از طرف چین میدویدم به طرف مغولستان... آن موقع چشمهایم خوب میدید و عینکی نبودم. در پکن چینیهایی دیدیم که شبیه زبان ترکمن صحبت میکردند و پدرم خیلی تعجب کرده بود و من سالها بعد فهمیدم که اینها اویغور و مسلمان هستند و به غذای حلال اعتقاد داشتند و پدر ومن فقط رستوران انها میرفتیم... خدا را شکر که همین خاطره خوب را از پدر دارم و زمانی که چشمهایم سالم بود و زیباییهای دنیا را بی واسطه میدیدم...

خوب خوش و سلامت باشید انشاالله

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۵ ، ۱۷:۲۸
ح م کامران نیرومند