فالی از حافظ برای همه
يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۴۹ ب.ظ
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرونست
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو بتأییدنظر حل معما میکرد
دیدمش خرم و خندان قدح باده بدست
وندران آینه صدگونه تماشا میکرد
گفتم این جام جهان بین بتو کی داد حکیم
گفت آنروز که این گنبد مینا میکرد
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد
این همه شعبده خویش که میکرد اینجا
سامری پیش عصا و ید بیضا میکرد
گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست
گفت حافظ! گله ای از دل شیدا میکرد
۹۴/۰۶/۰۸