چرا با تنوع طلبی گرفتار خودپرستی میشویم؟
چرا خود را زندانی چارچوبهای وارداتی میکنیم؟ مد چیست؟ این تنوع طلبی چیست؟ آیا می خواهیم با مد وتنوع آدم باشیم و زندگی خوب داشته باشیم؟
چرا به دنبال سواد هستیم و سواد معروف در جامعه را یک هدف حقیقی می دانیم؟ سواد در معنی لغت یعنی سیاهی و در جامعه به مجموعه ای از معلومات زیر پرچم یک مدرک دانشگاهی گفته میشود. آیا واقعاً معلومات است یا بدترین مجهولات؟
من به عنوان یک شخص به جوابهایی رسیده ام ولی نمیتوانم بگویم که چقدر به حق و حقیقت نزدیک شده ام. گفتم امروز کمی ازپرسشهایم را با شما شریک شوم و امیدوارم که خیروخوبی به ما نظر کند و چشم ما روشن شود.
از یکنواختی خارج شوم؟ این نواخت چیست که پول پرستها میخواهند مرا از این نواخت تک بیرون بکشند. ریتم حق جویی چه خوش نواخت است، می خواهم و آرزو میکنم که ساز وجودم را حق کوک کند.
حل درست مسأله و یافتن پاسخ و راه درست برای مشکلات خیلی لذت و هیجان و کیف دارد. من یادم هست سالهاپیش آخر کتاب حساب دفرانسیل وانتگرال فصل بهینه سازی بود که البته برای مطالعه بود و درس نمی دادند و من مسأله های این فصل را حل میکردم. گاهی هشت نه ساعت وقت میبرد، وقتی به راه حل درست میرسیدم خیلی کیف میکردم، هیجان زده میشدم که مسأله را حل کرده ام که تمام دانش کتاب را باید به کار میبردم. آن روزها گذشت و من در هیچ بساط وبزم نشـٔه جات آن لذت را نیافتم.