حسرت بازگشت به گذشته...
يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۴ ب.ظ
یعنی اکنون حالم خوب نیست. مرداد در راه است و من سی و هفتمین مرداد را میبینم و مادرم که امروز بیشتر از دو سال است که از این دنیا رفت آن روز بعد عید رمضان مرا به این دنیا می آورد. جنگ گنبد هنوز بود و خاموش روشن میشد، جنگ صدام هم کمی بعد شروع شد... قصد خاطره نویسی ندارم و فراموش نمی کنم...
الان فقط مرگ برای خودم میخواهم و سالهاست که دعای نیمه شبم قبل از خواب این است که خدایا رحمی کن که دیگر بیدار نشوم، برخی نصیحتم میکردند که اشکالی ندارد دوباره از صفر شروع کن تو که تجربه ای هم داری و ... متشکرم نصیحت خوبی بود، ولی اشکال اینجاست که خود صفر هستم یعنی هیچ.... فراموش نمی کنم...
۹۵/۰۴/۱۳