من عوضی شدم
پنجشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۳۷ ق.ظ
از این گرمای خورشید سخت خسته ام
چه می شد همه شبها سرد و همچین بود
چه خوش بود روزها گرفته بود و سرمایی
خواب هم با لورازپام حالی میداد
رویایی بود و خبر از هر محالی میداد
دلار بود دوهزار
سردتر از خود دو هزار درشب بهمنی
گربه و سگ آغوش باز میکردند
من هم با ایشان راز و نیاز میکردم
مسجد چه بود
ساقی شراب و نشئه جات خوش بود
در اتاق عمل مستی و دود بازی خوش بود
شرط که بر اسب نمیراندند
صدای تاس و بازی تخته با قمار خوش بود
تیر و کمان و ورزش دو یا شنا بگذاردم
تیر چشم و صید هر نامحرم
بدو در پی هر جاکش
شنا کن در یم نزول و ربا
آری ای بوالفضول
من عوضی شدم تو چطور؟! (۷ مرداد ۱۳۹۱ )
۹۵/۰۴/۳۱