تا من هست اسیرم
يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۷ ب.ظ
مینویسم از راز درون
نیابندش آنان که عادی شدند فقط بخوانند برون
لای سطرها چهره ها تصویر شدند
کم بگویم کیند مگر آنان که از من برترند
نیکی و بدی را میدانم چیست
این بد لاکردار که در من است شناسم کیست
ابن بدی ست سالها گرفتار بند و زنجیر حق
خود رها کردم تا ببینند دوستان چیست اسیر ناحق
یا ربی مددی بار دیگر خلصنی
درس عبرت من شده است
یا ربی این بار روح را زین پیکر خلصنی
کامران اوست که یار حق است
علی العظیم را دم به دم ناطق است
بد را نگزارد بدتر شود
کم بگوید و نگزارد بدی ها عرعر خر شود .
۹۵/۰۹/۲۱