زندگی شیرین است برای زندگان
سرد است امروز
توان تفکر یخ بسته
در این تاریکی بغض آلود
فرا روی بشریت چیست؟!
این بشر در آرزو خفته،
ناتوانیشان در باور زندگی
مردگان مسکون در خاک
همت در مسخ اعتلاست
آنان که قلم را اسیر کردند،
در این هیاهوی بلواگر
رنگ معنای حقیقت را ندیدند
ماندند در سطح عجز آلود عصر
نفهمیدند پیچش این راه راست نما را،
گفتند آنچه در افکارشان
که ابهامی بیش نبود
یاریگر گمراهی ایشان
ظلمت ادراکشان بود
آنان که گفتند:
سرد است امروز
توان تفکر یخ بسته
در این تاریکی بغض آلود
فرا روی بشریت چیست؟!
این بشر در آرزو خفته،
من اگر مینویسم قلمم گرم است
آنچه می اندیشم
همچو خون در رگم جاریست،
شگفتا از مرگ موجودیت انسان
جدای از زندگی
حیات طبیعت مبهم است،
تو اگر می اندیشی، زنده ای
در پیچش این گوی خاکی
روح بودن را می یابی
آزادی را می خواهی
تا در بند دیوانگان نباشی،
پوچ گرایان بیمار قلم را فرسودند
در نمایش عجز خود
تا نپذیرند؛
زندگی شیرین است برای زندگان.
--------
تقدیم به شما از تاریخ سوم شهریور ۱۳۷۸