تو چنین چرایی؟ نمیدانم.
سه شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۶ ق.ظ
تو چنین نبودی، تو چنین چرایی؟// چه کنی خصومت چو از آن مایی
دل و جان غلامت چو رسد سلامت// تو دو صد چنین را صنما سزایی
تو قمر عذاری، تو دل بهاری // تو ملک نژادی، تو ملک لقایی
فلک از تو حارس، زحل از تو فارس // ز برای آن را که در این سرایی
دل خسته گشته، چو قدح شکسته// تو چو گم شدستی، تو چه رهنمایی؟
... ( غزل ۳۱۱۱ دیوان کبیر)
---------------------
خدا حافظ، البته تا بعد ( برم نون بگیرم با چند تا قرص خواب ...)
۹۵/۰۹/۲۳